طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

۲۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

در مورد این که «آیا قیام و انقلاب قبل از قیام حضرت مهدى (عج) صحیح و مشروع است یا نه؟»، دو نظریه ى متفاوت وجود دارد. عدّه اى، هر قیام و نهضتى قبل از ظهور امام مهدى (عج) را جایز نمى دانند و عدّه اى دیگر، قیام علیه ستمگران در عصر غیبت را نه تنها جایز، بلکه واجب مى دانند و سکوت و خانه نشینى را خیانت به اسلام و مسلمانان مى دانند.

دلیل آن عده از علمای شیعه که مخالف قیام قبل از ظهور هستند روایاتى است که از ظاهر آن چنین استفاده مى شود که هر قیامى قبل از حضرت مهدى (عج) باطل و محکوم به شکست است؛ زیرا، رهبران قیام، طاغوت و منحرف از طریق اسلام است:

عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله(علیه السلام): «کل رایه ترفَع قَبل قیام القائم فصاحبها طاغوت یعُبد من دون الله عزّوجل؛[۱] هر پرچمى قبل از قیام حضرت مهدى(علیه السلام)برافراشته شود، صاحب آن، طاغوت است است و اطاعت او، خروج از اطاعت خدا است؛ زیرا، اطاعت افراد، از غیر طریق الهى است.».


در بررسى این گونه روایات مى توان گفت:

اوّلا، از دید ائمه ى معصوم(علیهم السلام) قیام علیه حاکمان وقت، دو گونه است:

۱- قیامى که براى احیاى حق ائمه ى معصوم صورت مى گیرد.

۲- قیامى که براى رسیدن به اهداف دنیوى و شخصى صورت مى گیرد.


براى توضیح بیش تر این دو نوع قیام، به نقل حدیثى از امام رضا(علیه السلام)پرداخته مى شود:

مؤلّف عیون اخبار رضا(علیه السلام) از محمّد بن یزید نحوى و او هم از ابن ابى عیدون و وى نیز از پدرش، نقل مى کند که هنگامى که زید بن موسى بن جعفر(علیه السلام) را نزد مأمون آوردند - البته بعد از آن که این شخص، پیش تر، در بصره قیام کرده و خانه هاى بنى عباس را به آتش کشیده بود - مأمون، جرم او را به على به موسى(علیه السلام) بخشید و به امام(علیه السلام) گفت: «پیش از آن که برادر تو قیام کند و آن چه را که کرد، انجام دهد، زید بن على هم قیام کرد و کشته شد. اگر مقام و منزلت تو نبود، برادر تو را هم مى کشتم، چرا که آن چه او انجام داده، کوچک نیست.».

امام رضا(علیه السلام) فرمود: برادرم زید را با زید بن على مقایسه نکن; چرا که زید بن على، از علماى آل محمد(صلى الله علیه وآله) بود و به خاطر خداوند غضب کرد و با دشمنان خدا جنگید تا این که در راه معبود کشته شد. پدرم موسى به جعفر(علیه السلام) به من مى گفت که از پدرش جعفر بن محمد(علیه السلام)شنیده بود که آن حضرت مى فرموده: «خداوند، عمویم زید را رحمت کند. او، مردم را به رضاء آل محمد دعوت مى کرد و اگر پیروز مى شد، به آن چه که مردم را به سوى آن خوانده بود، وفا مى کرد.».[۲]



بنابراین، امام رضا(علیه السلام) میان قیام زید النار و قیام زید شهید، فرق مى گذارند و قیام زید شهید را به دلیل آن که براى احیاى حق ائمه ى معصوم(علیهم السلام) بود، تأیید مى کنند.

امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لا تقولوا خرج زید فإنّ زیداً کان عالماً و کان صدوقاً و لم یدعکم إلى نفسه إنّما دعا الى الرضا من آل محمد...; نگویید زید خروج کرده! چون، زید عالم و صادق بود و شما را به سوى خود فرا نمى خواند، بلکه شما را به سوى رضاى آل محمد، دعوت مى کرد...».[۳]

بنابراین، قیامى باطل است که براى اهداف شخصى و غیر دینى باشد، امّا قیامى که براى ولایت و امامت اهل بیت(علیه السلام) و براى ادامه ى راه آنان باشد، باطل نیست، بلکه عین حق و حقّانیّت است.



ثانیاً، روایاتى که قیام قبل از قیام مهدى (عج) را باطل مى دانند با روایات دیگرى که خبر از قیام هاى بعد داده و آن ها را تأیید مى کنند، تعارض پیدا مى کنند. امام موسى کاظم(علیه السلام) در روایتى مى فرماید: «رجل من أهل قم یدعوا الناس إلى الحق یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف و لایملّون من الحرب و لایجنبون و على الله یتوکّلون و العاقبه للمتقین;[۴] مردى از اهل قم؟ مردم را به حق فرا مى خواند. مردمى دور او جمع مى شوند که ماننده پاره هاى آهن هستند که بادهاى سهمگین آنان را نمى لرزاند و از جنگ نمى هراسند و خسته نمى شوند و بر خداوند توکّل مى کنند. عاقبت، از آن کسانى است که اهل تقوا باشند.».

بنابراین، اگر قیامى براى احیاى حق و در راه خدا باشد، نه تنها باطل نیست، بلکه مورد تأیید ائمه(علیهم السلام) نیز هست. بنابراین، منظور روایاتى که مخالفان ذکر کرده اند، تنها قیام هایى را شامل مى شود که براى منافع شخصى و غیر دینى صورت مى گیرد.

ثالثاً، اگر روایاتى را که مخالفان ذکر کرده اند، بر تمام قیام ها، اعم از حق و غیر حق، شمول دهیم، در آن صورت، این حکم که اطاعت از حاکم ستمگر واجب است و در نتیجه، مخالفت و قیام علیه او ناروا است، برخلاف صریح قرآن است. خداوند مى فرماید: (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَ الْمُنافِقِینَ إِنَّ اللّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً);[۵] اى پیامبر! تقواى الهى پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است.».


رابعاً، روایات بسیارى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیه السلام) به دست ما رسیده که به مبارزه و مقاومت در برابر این گونه از حکومت ها، فرمان مى دهد.


۱- پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: «پس از من، فرمانروایانى بر سر کار مى آیند، هر کس در جرگه ى آنان وارد شود و دروغ آنان را تصدیق کند و بر ستم آنان کمک کند، از من نیست و من از او نیستم و هرگز در حوض (کوثر) بر من وارد نشود.».[۶]


۲- رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «هر کس براى خدمت سلطانى، تازیانه اى به کمر بندد، آن تازیانه، در روز رستاخیز، به صورت اژدهایى ظاهر مى شود که در آتش دوزخ بر او مسلط مى گردد.».[۷]


۳- پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) فرمود: روز رستاخیز، منادى ندا مى کند: «دستیاران کجایند؟ حتّى کسى که مَرکب ادوات آنان را فراهم ساخته یا سرکیسه اى را براى آنان بسته یا قلمى را تراشیده، او را با ستمگران محشور کنید.».[۸]


بنابراین معلوم مى شود که منظور روایات مورد استدلال مخالفان، تمام قیام ها نیست، بلکه تنها قیام هاى غیر الهى را شامل مى شود، قیام هایى که با ظاهرى دینى و همراه با فریب مردم صورت مى گیرد تا سردمداران آن قیام را به حکومت برساند و منافع دنیوى را نصیب آنان کند.


پی نوشتها:

[۱]. بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۳۷.

[۲]. عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۴۸.

[۳]. کافى، ج پایانى، ص ۲۲۴.

[۴]. سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۴۲، انتشارات کتابخانه ى سنایى.

[۵].احزاب: ۱. و نیز مى توان به آیات: ۱۵۱ از شعراء و ۸ از قلم و ۲۸ از کهف و ۲۴ از انسان استناد کرد.

[۶]. سنن نسائى، ج ۷، ص ۱۶۰، دارالکتب العلمیه.

[۷]. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳۶، دار الاحیاء التراث العربى.

[۸]. وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۱۳۱، دار الاحیاء التراث العربى، بیروت.

ولادت حضرت زینب (س) و روز پرستار مبارک باد ...

چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۴۰ ب.ظ


انتظار ارجح؟؟!!

چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۳۳ ب.ظ

روایات فراوانی در باب فضیلت انتظار فرج وارد شده است، حال چه نوع انتظارى ارجح

 است؟


درک دقیق معنای انتظار مبتنی بر فهم جامع اندیشه مهدویت است واندیشه مهدویت را باید با توجه به مجموعه معارف اسلامی و در راستای هدف کلی دین اسلام دید. بنا بر آموزه های دینی، مهدی ( عج ) روزی ظهور کرده و وعده های الهی را به اجرا درمی آورد، او برپا کننده حکومت صالحان می باشد و مومنان به میزان ایمان وعمل صالحشان در حکومت مهدی ( عج ) قرب و منزلت دارند. این اندیشه پایانی زیبا و نورانی برای جریان زندگی انسان تصویر میکند و عامل شعله ور شدن امید در دل های مومنین است. امید به ظهور مهدی ( عج ) همان امید به خداست. امید موتور حرکت انسان در زندگی است و امید به مهدی ( عج ) عامل حرکت استوارتر انسان در مسیر خوبی ها یعنی همان هدف اصلی دین می باشد.

مقصود از انتظار فرج، امید و دلبستگی به مهدی ( عج ) است. بنابراین انتظار فرج ارجح که مقصود دین است به تعبیر شهید مطهری، انتظاری سازنده و نگه دارنده، تعهدآور، نیروآفرین و تحرک بخش است. به گونه ای که خود نوعی عبادت و حق پرستی است. برخی به خطا به گونه ای اندیشه مهدویت را تصویر می کنند که انتظار براساس آن به معنای کمک به رشد ظلم و فساد و پرشدن دنیا از گناه می باشد در حالی که بی شک چنین اموری با هدف دین بیگانه است، بنابراین انتظار و عشق به مهدی؛ یعنی، عشق به همه خوبی ها و امید اقامه همه خوبی ها در دنیا این عشق و امید عاملی است که انسان را وا می دارد تا هر چه بیشتر و محکم تر در راه خوبی ها قدم بردارد، پس انتظارفرج مسئولیت آفرین است.


به تعبیری دیگر می توان گفت: انتظار ظهور منجی هیچ گاه به حقیقت نمی‏پیوندد مگر در صورتی که سه عنصر اساسی در آن محقّق گردد:

۱ - عنصر عقیدتی:

شخص منتظر باید ایمان راسخی به حتمی بودن ظهور منجی ونجات‏بخشی او داشته باشد.


۲ - عنصر نفسانی:

زیرا شخص منتظر باید در حالت آمادگی دائمی به سر ببرد.


۳ - عنصر عملی وسلوکی:

شخص منتظر باید به قدر استطاعت خود در سلوک ورفتارش زمینه‏های اجتماعی وفردی را برای ظهور منجی فراهم نماید.

با نبود هر یک از این سه عنصر اساسی، انتظار حقیقتاً معنا پیدا نمی‏کند.


منابع زیر جهت مطالعه پیرامون شناخت انتظار ارجح و واقعی بسیار مفید است :

۱- قیام و انقلاب مهدی ، شهید مطهری ،صدرا، تهران ( این کتاب اساسا" به معنای انتظار پرداخته است ) .

۲- امامت ومهدویت ، آیت الله صافی ، انتشارات اسلامی قم ، ۱۳۷۵ ( این اثر به مجموعه ای از بحث ها پیرامون امام مهدی ( عج ) پرداخته و خصوص بحث انتظار نیز یکی از فصلهای کتاب است ، ج ۱، ص ۳۵۱ - ۳۹۸ ) .

پرهیز از همنشینی با چند نفر؟؟!!

چهارشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۳۰ ب.ظ

امام صادق(علیه السلام) فرمود:پدرم از پدرش امام سجاد(علیه السلام) نقل کرد که فرمود: ای فرزندم متوجه باش که با پنج شخص همنشینی نکنی وبا آنها گفتگو و رفاقت در راهی ننمایی !!


 پرسیدم پدرجان آنها چه کسانی هستند؟ فرمود:


1..زنهار که با دروغگو همنشین مشو ،زیرا او مثل سرابی است که دور را نزدیک و نزدیک را در نظرت دور جلوه میدهد.


2..بر حذر باش که با فاسق و گنهکار همنشین شوی ، زیرا او تو را به یک لقمه یا کمتر می فروشد.


3.. وبپرهیز از همنشینی با بخیل ،زیرا او مال خود را در سخت ترین نیازهایت از تو دریغ دارد.


4.. و حتما با احمق (کم عقل) همنشین مباش ، زیرا او می خواهد به تو سود رساند، ولی (بر اثر حماقت )به تو زیان می رساند.


5.. ومبادا با ان کس که قطع رحم کند رفاقت کنی، که من او را در سه مورد از قرآن ملعون یافتم:


الف: در سوره محمد(صلی الله علیه و آله) آیه 22و23 ......قاطعان رحم کسانی هستند که خداوند آنها را از رحمتشان دور و گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور ساخته است.


ب:در سوره رعد آیه 25 و آنها که عهد الهی را پس از محکم کردن می شکنند و پیوندهایی را که خداوند به آن امر کرده است ، قطع می کنند و در روی زمین فساد می نمایند برای آنان لعنت ، و بدی مجازات در سرای آخرت است.


ج:در سوره بقره آیه 27 ...فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند می شکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند قطع می نمایند و در جهان فساد می کنند و اینها زیانکارانند.


اصول کافی باب من تکره مجالسته حدیث 7

حسین (ع)...

جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۳۵ ب.ظ