طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

۱۲ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است



اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج
چه ظالمانه یادمان میرود که هستی، ما که روزی مان را ازسفره تو می بریم و می خوریم.
میدانم گناه هم که میکنیم،باز دلت نمی آید نیمه شب در نماز دعایمان نکنی!

یا صاحب الـــزمـــان شــرمنده ایم . . .
اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج

چگونگی دفن شهدای کربلا !

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۱۰ ق.ظ

طبق برخی گزارشات تاریخی و روایی امام سجاد(ع) و بنی اسد اجساد شهدا را دفن کرده‌اند. بنی اسد فردای عاشورا پس از رفتن سپاه عمر سعد، عده‌ای از آنان برای دفن شهدای کربلا آمدند،(۱) و چون اجساد را نمی‌شناختند، متحیّر بودند. در آن هنگام حضرت سجاد(ع) آمد و پیکر اهل بیت و اصحاب را یک به یک به آنان شناساندند و آنان در دفن شهدا، حضرت را یاری کردند و برای خویش افتخار آفریدند.(۲)

طرفداران این مبنا باور دارند که در روز یازدهم محرم در هنگام حرکت اهل بیت به سوی کوفه بدن شهدا دفن شده بودند. اینان در برابر این پرسش که چگونه امام سجاد(ع) که اسیر بود، اجساد را دفن کرده‌اند، می‌گوید: امام سجاد(ع) با بهره‌گیری از امدادهای غیبی به طور معجزآسا شهدا را دفن نموده است.

مرحوم مجلسی می‌گوید:
از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام دربارة امامتش گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهده‌دار امر دفن امام، جز امام نمی‌شود. از امام پرسید: پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهده‌دار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بی‌آنکه بفمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.

امام رضا(ع) فرمود: خدایی که می‌تواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، می‌تواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهده‌دار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.(۳)

مقرم نیز می‌گوید:
چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمده‌اند و سرگردانند؛ نمی‌دانند چه کنند و کشته‌ها را نمی‌شناسند، چون بین بدن‌ها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان می‌پرسیدند.
امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند.(۴)

آنچه که در برخی روایات به صراحت بدان اشاره شده است خارق­ العاده بودن حضور امام سجاد(ع) در کربلا و همراهی با بنی­ اسد در تدفین شهدای کربلا است.


پی نوشتها:

۱. مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۳.
۲. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۷۷.
۳. بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۱۸۷.
۴. مقتل الحسین، مقرم، ص ۴۶۹.

معنا و مفهوم« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»؟؟!!

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ



این جمله و شعار، نشان دهندة پیوستگی و تداوم خطّ درگیری حقّ و باطل در همة زمان ها و مکان هاست. همیشه و در طول تاریخ، حقّ و باطل رو در روی هم قرار دارند و این انسان های آزاده هستند که وظیفة پاسداری از حق و پیکار با باطل را برعهده دارند. بی اعتنا گذشتن از کنار حقّ و باطل، بی دینی است. نبرد عاشورا اگر چه از نظر زمان کوتاهترین درگیری در کمتر از یک روز بود، ولی از نظر امتداد، طولانی ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به فوز عظیم شهادت می رسید، ادامه دارد. کما اینکه در زیارت امام حسین(ع) به این نکته اشاره شده است: "یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً".
همان گونه که امام حسین(ع) وارث پیامبران علیهم السّلام است، پیروان عاشورایی او نیز وارث خطّ سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی نهند واین مسأله جوهر تشیع در بُعد سیاسی است.
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت 17 شهریور سال 57 فرمود: "عاشورا، قیام عدالت خواهان با عده ای قلیل و ایمان و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه، سرلوحة زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد...".[1]
اباعبدالله الحسین(ع) قیام بر ضدّ سلطة ستمگری را که حلال را حرام می‌کند و عهد الهی را شکسته و بر خلاف سنّت پیامبر اکرم(ص) عمل نموده، ضروری می‌داند و می‌افزاید: "فلکم فیّ اُسوةٌ؛[2] کار من برای شما الگو است".

گسترة زمین و زمان کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا با الهام از این مکتب، در راه آزادی و عزّت باید فداکاری نمود. جملات آخر را با کلامی از امام خمینی به پایان می بریم: "این کلمة "کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا"، یک کلمة بزرگی است... همه روز باید ملّت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی شود... همة زمین ها باید این نقش را ایفا کنند".[3]


پی نوشتها:
[1]صحیفة نور، ج 20، ص 57.
[2]تاریخ طبری، ج 4، ص 304، چاپ مطبعة الاستقامه بالقاهره.
[3]صحیفة نور، ج 9، ص 202، با استفاده و اقتباس از کتاب فرهنگ عاشورا،ذیل جملة "کلّ یومٍ عاشوار".

توصیه آیت الله بهجت به زیارت عاشورا

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۰۰ ب.ظ

از آیت الله بهجت پرسیدند: داستان ها و قضایایى از کسانى که پیوسته زیارت عاشورا مى خواندند و به این صورت، متوسل مى شدند، گردآورى و چاپ شده است. نظر حضرت عالى در این باره چیست؟

ایشان پاسخ داده اند که: متن زیارت عاشورا، بر عظمت آن گواه است؛ خصوصا با ملاحظه آنچه در سند زیارت رسیده است که حضرت صادق (علیه السلام) به صفوان مى فرماید: این زیارت و دعا را بخوان و بر آن مواظبت کن. به درستى که من چند چیز را بر خواننده آن تضمین مى کنم: ۱. زیارتش قبول شود. ۲. سعى و کوشش وى مشکور باشد ۳. حاجات او هرچه باشد، برآورده شود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.

اى صفوان! این زیارت را با این ضمان، از پدرم یافتم و پدرم از پدرش...تا امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت امیر نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) و رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) از جبرئیل و او هم از خداى متعال نقل می کند و هرکدام این زیارت را با این ضمان، تضمین کرده اند و خداوند به ذات اقدس خود قسم یاد نموده که: هرکس این زیارت و دعا را بخواند، دعا و زیارت وى را بپذیرم و خواسته اش هر چه باشد، برآورده سازم.
و از سند او استفاده مى شود که زیارت عاشورا از احادیث قدسى است و همین مطالب، سبب شده است که علماى بزرگ ما و استادان ما - با آن همه مشغولیت هاى علمى و مراجعاتى که داشتند - به خواندن آن مقید بودند تا جایى که استاد ما، مرحوم حاج شیخ محمد حسین اصفهانى، از خداوند خواسته بودند که در آخر عمرشان، زیارت عاشورا را بخوانند و سپس قبض ‍ روح شوند و دعایشان هم مستجاب شد و پس از پایان این زیارت، درگذشتند.


محدّث نوری، از استادان مرحوم شیخ عباس قمی می‌گوید: «در فضل و مقام زیارت عاشورا همین بس که از سِنخ دیگر زیارت‌ها نیست که به ظاهر از انشا و املای معصومی باشد. هر چند از قلوب پاک ایشان چیزی جز آنچه از عالَم بالا به آنجا برسد، بیرون نمی‌آید، ولی این زیارت از سنخ احادیث قُدسیّه است که به همین ترتیب زیارت و لعن و سلام و دعا از خدای متعالی به جبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم رسیده است و به حسب تجربه، مداومت به آن در چهل روز یا کمتر، در برآوردن حاجات و رسیدن به مقاصد و دفع دشمنان بی‌نظیر است».

...

جمعه, ۱۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۵۸ ب.ظ

در طول تاریخ علمای زیادی از عامه ، یزید را لعن کرده و این کار را جایز دانسته اند که از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

احمد بن حنبل - ابن جوزی

اینکه منکر جایز بودن بدگویی از این شخص ناپاک و لعن کردن این شخص ملعون شده است ، گمراهی آشکار است ؛ زیرا این عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جایز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد یزید کلامی گفته است که از لعنت نیز بیشتر است.(الردّ على المتعصّب العنید - ص40).

سفارینی می نویسد:
وقال الإمام الحافظ ابن الجوزی فی لعنة یزید : أجازها العلماء الورعون ، منهم الإمام أحمد رضی الله عنه
(غداء الألباب فی شرح منظومة الآداب - ج 1 ص 122).

ابوالقاسم ابن عساکر شافعی

وقتی خبر خروج امام حسین (ع) به یزید رسید ، به عبید الله بن زیاد که عامل و کارگزار او در عراق بود نامه نوشت، و او را امر نمود تا با حسین به محاربه بپردازد، و اگر بر او پیروز شد او را به سوی او بفرستد. پس عبیدالله بن زیاد ملعون سپاهی به فرماندهی عمر بن سعد فرستاد . امام حسین (ع) نیز مسیر را به سمت کربلا تغییر داده و در آنجا با عمر بن سعد مواجه شدند و جنگیدند و امام حسین (علیه السلام)‌ در آنجا کشته شدند . رضوان الهی و رحمت و برکات خدا بر او و لعنت خداوند بر قاتلش . روز به قتل رسیدن او در 10 محرم ، روز عاشورا از سال 61 هجری بود.(تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، ج 14 ص 213 )

سعد الدین تفتازانی

همه این نظر را دارند که می توان کسانی را که حسین را کشته اند یا به این کار دستور داده اند ، یا اجازه این کار را داده اند ، یا به این کار راضی شده اند را لعنت کرد . و درست آن است که یزید به قتل حسین علیه السلام راضی بود ؛ و شادی او از قتل حسین و اهانت کردن او به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از مطالبی است که به حد تواتر معنوی رسیده است ؛ اگر چه تفاصیل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر این ما در مورد یزید سکوت نمی کنیم ؛ بلکه حتی در کافر یا مومن بودن او شک نداریم ؛ لعنت خدا بر او و یاوران و همکارانش .(شرح العقائد النَسَفیه ، ص 103) 

جلال الدین سیوطی

پس یزید برای والی اش در عراق - عبیدالله بن زیاد - دستور قتال و جنگیدن با حسین (علیه السلام) را ضادر کرد و سپاهی 4000 نفره به فرماندهی عمر بن سعد به سمت او گسیل داشت ... خداوند قاتل حسین (ع) و این زیاد و یزید را لعنت نماید.(تاریخ الخلفاء ، ص 207)

.....

دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۵۰ ق.ظ

آیا قیام امام حسین (ع) به خاطر کسب قدرت بود؟

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ب.ظ
قیام امام حسین (ع) دارای ابعاد مختلفی است که محوری ترین آن امر به معروف و اصلاح امت می باشد. اما درباره طلب قدرت نیز باید گفت: خواست قدرت پدیده ای زشت و منکر نیست. اگر چه اکثر صاحبان قدرت، از قدرت سوء استفاده کرده و سبب تصور منفی از طلب قدرت شده باشند.
اگر کسی بخواهد قدرت به دست آورد، تا مانع ظلم ظالمان شود، نیکی ها و فضائل را ترویج کند، خواست قدرت برای او به اندازه همین اهداف زیبا و نیکو است. ارزش قدرت در نظر ائمه را می توانیم در کلمات و عمل امیر المومنین (ع) ببینیم. حضرت قدرت را تنها زمانی ارزشمند می دانند که با آن بتوانند مانع ستمکاران شوند، و دنیای فارغ از نگاه الهی ، در نگاه حضرت، پست تر از آب بینی یک بز است:
حضرت علی (ع):  «اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب مى‏کردم، آنگاه مى‏دیدید که دنیاى شما نزد من از آب بینى بزغاله‏اى بى ارزش‏تر است‏»[۱]

حضرت در جای دیگری دنیای فارغ از هدف الهی را این گونه توصیف می کنند:
«به خدا سوگند، که دنیاى شما در چشم من بى‏ ارج‏تر از پاره استخوان خوکى است در دست شخصى جذامى.»[۲]

 حکومت برای چنین کسی، رفاه و آسایش و برخورداری از نعمت های دنیوی را در پی ندارد:
حضرت علی (ع) می فرمایند: آگاه باش امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است، ... پس سوگند «به خدا من از دنیاى شما طلا و نقره ‏اى نیندوخته، و از غنیمت‏ هاى آن چیزى ذخیره نکرده ‏ام، بر دو جامه کهنه ‏ام جامه ‏اى نیفزودم، و از زمین دنیا حتى یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیاى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است.»[۳]

پول و ثروت در دست چنین کسی، جز برای انفاق نیست تا شبها کیسه بر دوش، به در خانه نیازمندان برود. و معاش آنها را تامین کند. و قدرت جز برای مقابله با ظالمان و منحرفان نیست. پس اگر چنین کسی، طلب قدرت را رها کند، مرتکب زشتی شده است. و باید به محض توانایی بر کسب قدرت، آن را به دست بگیرد. ترک قدرت برای چنین کسانی، بهره مند شدن از آسایش است که در این صورت، مرتکب زشتی شده اند.
قدرت باید در دست اهل بیت (علیهم السلام) باشد تا بشر را به سمت سعادت ببرند. و اگر نیز قدرت را از آنان غصب کنند، آنان همچنان باید در صحنه حضور داشته باشند تا مانع انحرافات گسترده شوند. به همین دلیل حضرت علی (ع) می فرمایند که اگر خلافت را به ما ندهند، پشت شتر خلافت سوار می شوند و کلا کنار نمی روند:
حضرت علی (ع) : «ما را حقّى است اگر به ما داده شود، و گر نه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب روى به طول انجامد.»[۴]

پی نوشتها:
[۱]. نهج البلاغه –خطبه سوم.
[۲]. نهج البلاغه – کلمات قصار – ۲۳۶.
[۳]. نهج البلاغه – نامه ۴۵.
[۴]. کلمات قصار نهج البلاغه ۲۲.

.....

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۵۸ ب.ظ