زنگ خطر

همواره آیین ها و ادیان مختلف با هدف همبستگی میان پیروان و هویت بخشی به جریان اجتماعی خود، ایامی را در سال مشخص کرده و پیروان خویش را ملزم به شرکت در این اجتماعات می کنند.یکی از پیامدهای اینگونه تجمعات، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولا در جامعه جهانی تاثیر گذار است.
به فرموده مقام معظم رهبری:
خلا وجود اجتماعی عظیم و بین المللی در میان شیعیان را حضور میلیونی در ایام اربعین پر می کند. کربلا می تواند«نماد» تبلور وحدت وبیعت با امام باشد که «نمود»ی جهانی خواهد داشت. شروع جاذبه مغناطیس حسینی در روز اربعین است، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست.
پیاده به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفتن موضوعیت دارد:
بنا به فرموده امام عسکری(ع)؛ یکی از نشانه های مومن-که در این روایت مقصود شیعه است-زیارت سیدالشهدا در روز اربعین می باشد.[1]زیارتی که با پای پیاده رفتنِ آن هم «موضوعیت» دارد. چرا که امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود میفرماید: قبر حسین(ع) را زیارت کن و ترک مکن. پرسیدم: ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟ حضرت فرمود: کسى که با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود خداوند به هر قدمى که برمىدارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو مىفرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا مى برد.[2]ایشان در جای دیگری می فرمایند: کسی که به قصد زیارت امام حسین(ع) از منزلش خارج شود اگر پیاده باشد، خداوند بابت هر قدمی که برای زیارت اباعبدالله بر میدارد، یک حسنه مینویسد و یک سیئه از او محو میکند. وقتی که به حرم میرسد، خداوند او را جزء صالحین برگزیده مینویسد. وقتی مناسک او تمام شد، خداوند نام او را جزء فائزین مینویسد. وقتی میخواهد بازگردد یک فرشتۀ الهی در مقابل او قرار میگیرد و میگوید: رسول خدا(ص) به شما سلام میرساند، و پیغام میدهد (مژده میدهد): عملت را از سر بگیر که تمام گناهان گذشتهات بخشیده شده است.[3]
سنت پیاده روی، سابقه ای تاریخی دارد
از جهتی جریان پیاده روی برای زیارت سیدالشهدا در روز اربعین سابقه ای تاریخی نیز دارد؛ زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»[4]رسم بوده است، اما در برههای از زمان به فراموشی سپرده میشود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا میشود.ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.
با اینکه زیارت سیدالشهدا(ع) در اکثر برهههای تاریخی به سختی انجام میشد و جان زائران در خطر بود، اما با این وجود زائران، عاشقانه خطرات را به جان میخریدند و به پابوسی امام حسین(ع) در روز اربعین نائل میشدند.
اینکه حضرت زینب(سلام الله علیها)در برگشت از سفر جانسوز اسارت با پای پیاده مسیر شام تا کربلا را طی کرده باشند که این بعنوان فلسفه پیاره روی اربعین بیان شود اینگونه نبوده است.
پی نوشتها:
[1]. بحار الانوار،علامه مجلسی،ج۹۸،ص۳۴۸
[2]. کامل الزیارات،ابن قولویه،ص۱۳۴ (عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: یَا عَلِیُّ زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ قُلْتُ: مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً؛)
[3]. همان ، ص۱۳۲-«مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص، إِنْ کَانَ مَاشِیاً، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً، حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ، حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ، حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى»
[4]. (متوفی سال ۱۲۸۱ قمری)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
فرانسیس فوکویاما کتاب پایان تاریخ خود را در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشینگتن و اورشلیم، ارائه کرد. این کتاب در برابر کتاب برخورد تمدّنها اثر «ساموئل هانتینگتون» است. فوکویاما مدّعی است که خرده تمدنها و فرهنگهای جزئی به دست فرهنگ غالب بلعیده میشوند و رسانهها، دنیا را به سمت دهکدة واحد پیش میبرند و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمانسوز خواهد شد. بنابراین، برای پیشگیری از این جنگ باید یکی را به عنوان کدخدایی بپذیریم و در ادامه ثابت میکند که کدخدا، امریکا است. فوکویاما میگوید: این نبرد حتمی است، ولی برندة آن غرب نخواهد بود و او با اسناد و مدارک ثابت میکند که برندة نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند. او در کنفرانس اورشلیم با موضوعیت (بازشناسی هویت شیعه ) می گوید:
شیعه هدهد است که دارای دو بال ، یک زره و یک تاج است؛ تاج آن دختر پیامبرشان، فاطمه است،زره آن حکومتی است که معروف به ولایت فقیه و روحیه ی شهادت طلبی آن هاست و دو بال آن یکی سرخ و دیگر سبز. در ادامه در توضیح آن ها می گوید :بال سبزش قیام آخرین امامشان و عدالت طلبی آن هاست و بال قرمز آن قیام خونین امام سوم آن ها حسین است ؛ این قیام مقدمه و عامل قیام مهدی است و ما اگر می خواهیم قیام آخر الزمان را دفع کنیم باید با اهداف این قیام که در راستای قیام مهدوی است مبارزه و از نشر آن جلوگیری کنیم . تنها راه این امر منحرف کردن اهداف این قیام و به بیراه کشیدن آن است . مهم ترین مکان هایی که در آن به نشر اهداف قیام کربلا پرداخته می شودهیئت های مذهبی است و ما با ایجاد انحراف در این اجتماع به این هدف برسیم.
بله این سخنان یک مححق صهیونیسم است که
در بیشتر عمر خود را در زمینه پژوهش پیرامون شیعه صرف کرده
است این فرد اعتراف می کند که پیروز نبرد
آخر الزمان شیعیان هستند و البته راهکار هایی هم گفته که از این امر جلوگیری کنند
. ان شا الله ما با به خرج دادن کمی بصیرت بتوانیم شبیه فوکویاما که دشمن خودش را
خوب شناخت ما هم دشمن را خوب بشناسیم .
و من الله توفیق
گر نگاهی کند زهرا ...

اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج
چه ظالمانه یادمان میرود که هستی، ما که روزی مان را ازسفره تو می بریم و می خوریم.
میدانم گناه هم که میکنیم،باز دلت نمی آید نیمه شب در نماز دعایمان نکنی!
یا صاحب الـــزمـــان شــرمنده ایم . . .
اَللّهُــمَّ عَجِّــل لِـوَلیِّــکَ الفَــرَج
طبق برخی گزارشات تاریخی و روایی امام سجاد(ع) و بنی اسد اجساد شهدا را دفن کردهاند. بنی اسد فردای عاشورا پس از رفتن سپاه عمر سعد، عدهای از آنان برای دفن شهدای کربلا آمدند،(۱) و چون اجساد را نمیشناختند، متحیّر بودند. در آن هنگام حضرت سجاد(ع) آمد و پیکر اهل بیت و اصحاب را یک به یک به آنان شناساندند و آنان در دفن شهدا، حضرت را یاری کردند و برای خویش افتخار آفریدند.(۲)
طرفداران این مبنا باور دارند که در روز یازدهم محرم در هنگام حرکت اهل بیت به سوی کوفه بدن شهدا دفن شده بودند. اینان در برابر این پرسش که چگونه امام سجاد(ع) که اسیر بود، اجساد را دفن کردهاند، میگوید: امام سجاد(ع) با بهرهگیری از امدادهای غیبی به طور معجزآسا شهدا را دفن نموده است.
مرحوم مجلسی میگوید:
از برخی راویان نقل شده که نزد امام رضا(ع) بودم. علی بن ابی حمزه وابن سراج و ابن مکاره وارد شدند. پس از سخنانی که میان آنان و امام دربارة امامتش گذشت، علی بن ابی حمزه گفت: از پدرانت برای ما روایت شده که عهدهدار امر دفن امام، جز امام نمیشود. از امام پرسید: پس بگو حسین بن علی(ع) امام بود یا نه؟ گفت: امام بود. پرسید چه کسی عهدهدار کار او شد؟ گفت: علی بن الحسین(ع). پرسید او کجا بود؟ او که دست ابن زیاد اسیر بود! گفت: بیآنکه بفمند بیرون آمد و پدرش را دفن کرد و برگشت.
امام رضا(ع) فرمود: خدایی که میتواند امام سجاد(ع) را به کوفه ببرد تا پدرش را دفن کند، میتواند صاحب امر امامت را به بغداد برساند تا عهدهدار کفن و دفن پدرش شود و برگردد، در حالی که نه در زندان است نه اسیر.(۳)
مقرم نیز میگوید:
چون امام سجاد(ع) آمد، بنی اسد را دید که کنار کشتگان گرد آمدهاند و سرگردانند؛ نمیدانند چه کنند و کشتهها را نمیشناسند، چون بین بدنها و سرهای مقدس جدایی انداخته بودند و گاهی از بستگان آنان میپرسیدند.
امام سجاد به آنان خبر داد که برای دفن این اجساد پاک آمده است. آنان را با نام و مشخصات معرفی کرد. هاشمیان را از دیگران شناساندند.(۴)
آنچه که در برخی روایات به صراحت بدان اشاره شده است خارق العاده بودن حضور امام سجاد(ع) در کربلا و همراهی با بنی اسد در تدفین شهدای کربلا است.
پی نوشتها:
۱. مروج الذهب، ج ۳، ص ۶۳.
۲. جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص ۷۷.
۳. بحار الانوار، ج ۴۲، ص ۱۸۷.
۴. مقتل الحسین، مقرم، ص ۴۶۹.

این جمله و شعار، نشان دهندة پیوستگی و تداوم خطّ درگیری حقّ و باطل در همة زمان ها و مکان هاست. همیشه و در طول تاریخ، حقّ و باطل رو در روی هم قرار دارند و این انسان های آزاده هستند که وظیفة پاسداری از حق و پیکار با باطل را برعهده دارند. بی اعتنا گذشتن از کنار حقّ و باطل، بی دینی است. نبرد عاشورا اگر چه از نظر زمان کوتاهترین درگیری در کمتر از یک روز بود، ولی از نظر امتداد، طولانی ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به فوز عظیم شهادت می رسید، ادامه دارد. کما اینکه در زیارت امام حسین(ع) به این نکته اشاره شده است: "یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً".
همان گونه که امام حسین(ع) وارث پیامبران علیهم السّلام است، پیروان عاشورایی او نیز وارث خطّ سرخ جهاد و شهادت اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی نهند واین مسأله جوهر تشیع در بُعد سیاسی است.
حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به مناسبت 17 شهریور سال 57 فرمود: "عاشورا، قیام عدالت خواهان با عده ای قلیل و ایمان و عشقی بزرگ، در مقابل ستمگران کاخنشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه، سرلوحة زندگی امّت در هر روز و در هر سرزمین باشد...".[1]
اباعبدالله الحسین(ع) قیام بر ضدّ سلطة ستمگری را که حلال را حرام میکند و عهد الهی را شکسته و بر خلاف سنّت پیامبر اکرم(ص) عمل نموده، ضروری میداند و میافزاید: "فلکم فیّ اُسوةٌ؛[2] کار من برای شما الگو است".
گسترة زمین و زمان کربلا و عاشوراست و همیشه و همه جا با الهام از این مکتب، در راه آزادی و عزّت باید فداکاری نمود. جملات آخر را با کلامی از امام خمینی به پایان می بریم: "این کلمة "کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا"، یک کلمة بزرگی است... همه روز باید ملّت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم. انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی شود... همة زمین ها باید این نقش را ایفا کنند".[3]
پی نوشتها:
[1]صحیفة نور، ج 20، ص 57.
[2]تاریخ طبری، ج 4، ص 304، چاپ مطبعة الاستقامه بالقاهره.
[3]صحیفة نور، ج 9، ص 202، با استفاده و اقتباس از کتاب فرهنگ عاشورا،ذیل جملة "کلّ یومٍ عاشوار".