طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

بیمه حضرت ابوالفضل (ع)

سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۴۶ ق.ظ
وقتی تابلوی «بیمه با حضرت ابوالفضل العباس» علیه‏السلام را بر روی کامیونها و غیر می‏دید تردید می‏کرد که آیا بیمه با حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام مدرکی دارد یا نه؟ صحیح است یا خیر؟ 
در همین افکار به سر می‏برد تا شبی در عالم مکاشفه بین خواب و بیداری می‏بیند که در صحرائی قرار گرفته که انسانی دیده نمی‏شود و یک گوسفند در میان جمعی گرگها محاصره شده و گرگها مشغول خوردن آن هستند، در حالی که گوسفند زنده است و فریاد می‏زند و کسی نیست که نجاتش دهد او می‏خواهد جلو برود می‏بیند گرگها تهدیدش می‏کنند به فکرش می‏رسد که این گوسفند مال چه کسی است که گرفتار گرگها شده است؟ در همین حال به گوش خود می‏شنود که مال حضرت عباس علیه‏السلام است برایش شبهه‏ای ایجاد  می‏شود که چرا حضرت عباس علیه‏السلام از گوسفند خود دفاع نمی‏کند؟  پس بیمه‏ی با حضرت عباس علیه‏السلام چه فایده‏ای دارد؟


ناگهان می‏بیند یک اسب قوی هیکل در مقابلش قرار گرفت و شخصی سوار آن اسب است که پاهای وی در رکاب و همچنین زین اسبش معلوم است ولی خود او که چهره‏اش در هاله‏ای از نور قرار دارد قابل مشاهده نیست اسب مزبور سر خود را به زمین می‏زند و قصد حرکت می‏کند ولی نمی‏تواند در همین حال کلماتی از آن شخص سوارکار که چهره‏اش هاله‏ای از نور داشت می‏شنود که می‏گوید:  «چیزی که مربوط به ما باشد برای ما فرقی نمی‏کند آن را انسان بخورد یا حیوان ولی چیزی را که به ما بسپارند حفظش می‏کنیم.»
این را می‏گوید و ناپدید می‏شود او وقتی به خود می‏آید بیدار می‏شود متوجه می‏شود که آن سوار، حضرت عباس علیه‏السلام است و با این صحنه آگاه می‏گردد که بیمه‏ی با آن جناب صحیح است و افرادی پیدا می‏شوند که با حیوان فرقی ندارند بلکه از حیوان هم پست‏تر و گمراهتر هستند. اولئک کالانعام بل هم اضل سبیلا ( سوره احزاب آیه 179. )

وقتی...

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۰۴ ب.ظ

خدایا ...

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۵ ق.ظ


خدایا !

من چیزی نمیبینم .

آینده پنهان است.

ولی آسوده ام ،

چون تو را می بینم

و تو همه چیز را . . .

یا حسین بن علی ...

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۱۳ ق.ظ

این رقــــص جنــــون قسمتــــ هر بی سروپا نیســـــت 


 جز شورحسیـــــن بن علــــی در سر ما نیســــت



دیوانـــــه ای از حرم گذر کرد و بـــه خود گفــــت : 


دیوانــــه تر از سینـــهـــ زن کـــرب و بـــلا نیســــت



یا امام رضا ...

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۹ ق.ظ

روایتی از رسول خدا (ص)

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۳۸ ق.ظ

عشق مال ....

يكشنبه, ۱۹ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ق.ظ


من مینویسم از عشـــــق بین زوج های مذهبی....


مینویسم از محبت هایی که اساسش عشق به خداست...


غفلت از من بچه مذهبی هست ...که نگذاشتم دیده شوم....


کسی عشق های اسمانی ما را ندیده....


مینویسم تا بدانند عشق اصلی مال ما بچه مذهبی هاست ..

نه ان عشق های پوچ خیابانی....

اینجا ایران است...

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۰۲ ب.ظ

یا صاحب الزمان ...

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۴ ب.ظ



این روزها نمازم را شکسته می خوانم


چهار فرسخ دور افتاده ام ار چشمانت...


 یا صاحب الزمان ادرکنی

راه های رسیدن به سعادت ...

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۰۳:۵۱ ب.ظ


سعادت گران سنگ ترین گوهری است که تمامی انسانها در طول تاریخ به دنبال آن بوده اند. برای رسیدن به آن سه بخش عمده به برنامه ریزی و تنظیم روابط نیاز دارد که عبارتند از:

الف. تنظیم رابطه انسان با خود؛ یعنی آنکه انسان باید خود را به گونه ای بشناسد که بداند از کجا آمده و در کجا هست و به کجا می رود و نیز قدر و منزلت خود را بداند.

ب. تنظیم رابطه خود با خدا؛ بدین بیان که باید او را شناخت که چگونه موجودی است و چه اوصافی دارد و آدمی در برابر او چه وظیفه ای دارد و آیا از دایره حکومت او امکان خروج هست یا نه؟ و شناخت که تنها او شایستة عبودیت و پرستش است.

ج. تنظیم رابطه با خلق خدا؛ بدین معنا که در این بخش ابتدا باید معیارهای اخلاقی و اجتماعی را به طور کامل فرا گرفت و سپس آنها را به کار بست؛ معیارهایی همچون تقوا، عفاف، عدالت، صداقت، شجاعت، و ….

نتیجة بررسی دو بخش الف و جیم همان سعادت دنیوی است که شخص با تنظیم آنها می تواند در دنیا تا حدی به رفاه و خوشبختی برسد. اما آنچه از همه مهمتر است، آنچنانکه ادیان و مذاهب الهی بیش از همه روی آن تأکید کرده اند، بخش «ب» می باشد؛ چرا که با تنظیم آن نه تنها سعادت دنیوی انسان تنظیم می شود، بلکه سعادت اخروی که مهمترین و واقعی ترین سعادت نیز می باشد،‌ فقط و فقط در گرو آن؛ یعنی تنظیم رابطه با خالق هستی می باشد. پس به همین جهت می توان گفت که سعادت واقعی در نتیجه تنظیم رابطه با خداوند متعال حاصل می شود.

اما آیا انسانها به تنهایی از پس تنظیم بخشهای سه گانه که ذکر شد، مخصوصاً بخش دوم؛ یعنی تنظیم رابطه با خداوند متعال بر می آیند؟ مسلماً انسانها قادر به چنین کاری به تنهایی و با به کار بستن عقل بشری نیستند و نمی توانند گوهر گرانبهای سعادت و خوشبختی را به دست آورند، به گواه این که در جهان کنونی با تمام پیشرفتها و تکنولوژی ها انسان ها همچنان در بدبختی و بیچارگی به سر می برند و این نیست مگر به این دلیل که عقل انسانها از خطا و اشتباه مصون و در امان نیست. پس انسانها احتیاج به کسی دارند که از هر گونه خطا و اشتباه و افراط و تفریط بری باشد و آگاهی کامل نسبت به تمام جوانب و نیازهای بشری داشته باشد. و این کس نمی تواند باشد مگر خداوند متعال که خالق و آفرینندة بشر و عالم می باشد و خالق هر چیز از نیازهای آن از همه کس آگاه تر می باشد. اما کمک و یاری خداوند متعال به علت عدم ظرفیت و عدم قابلیت انسانها، نمی تواند به صورت مستقیم و بلا واسطه باشد. از همین رو باید از جانب خداوند کسانی که قابلیت دریافت وحی را دارند فرستاده شوند، تا فرامین و دستورات خداوند متعال را به انسانها برسانند. بنابر این تنها راه رسیدن به سعادت واقعی، پیروی از فرامین انبیاء عظام و تبعیت از روش و طریقة آنها در زندگی است.