طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

۱۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

توبه لوطیها؟؟!!

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۹ ب.ظ


شهید محراب مرحوم حضرت آیة الله سید عبدالحسین دستغیب نوشته : یک نفر حاجی مؤ منی که از ارادتمندان به مرحوم حاج شیخ محمد تقی مجلسی رضوان الله تعالی علیه بود یک روز لوطیهای محل دورش را می گیرند و می گویند امشب می خواهیم بخانه تو بیائیم . 


 حاجی از یک طرف می ببیند اگر آنها بیایند با وسائل لهو و لعب می آیند و مشغول فسق و فجور می شوند از طرف دیگر اگر آنها را رد کند و جواب رد گوید چگونه با لوطیها طرف شود مرتبا برایش ‍ مزاحمت ایجاد می کنند ناچارا قبول می کند بعد هم سراسیمه خدمت مرحوم مجلسی پناهنده شده و گرفتاریش را ذکر می کند.


  مرحوم مجلسی فکری می کند و می فرماید: اشکالی ندارد بگو بیایند من هم می آیم، حاجی مجلسی مهیا می کند و شیخ مجلسی زودتر از لوطی ها وارد می شود، لوطیها آمدند همین که وارد خانه شد دیدند مرحوم مجلسی در مجلس نشسته . لوطی باشی ناراحت شد الا ن عیش و لهو ولعب جلوی آقا نمی شود کرد و آقا موی دماغش شده با بودن او هیچ کاری نمی شود کرد. اجمالا پیش خود خیال کرد حرفی بزند تا مرحوم مجلسی قهر کند برود و آن وقت آنها آزاد باشند.


 گفت : جناب آقا مگر راه و روش ‍ ما لوطیها چه عیبی دارد که بما اعتراض می کنند. مرحوم مجلسی فرمود: چه خوبی در شما هست که آنرا مدح کنیم . گفت هزارها عیب داریم اما باز نمک شناسیم اگر نمک کسی را خوردیم دیگر به او خیانت نمی کنیم تا آخر عمرمان یادمان نمی رود.


 مرحوم مجلسی فرمود: این صفت خوبی است ولی آن را در شما نمی بینم .


 لوطی باشی گفت : در این اصفهان از هرکس می خواهی بپرس ؟ ببینید ما نمک چه کسی را خورده ایم که به او بد کرده باشیم.


 مرحوم مجلسی فرمود: خود من گواهی می دهم که شما همه نمک بحرامید آیا با خدای خود چه می کنید، ای کسی که نمک خدا را می خوری و نمکدان می شکنی، این همه نعمت خدا را خوردن و استفاده کردن و این جور سرکشی کردن و پیروی از نفس و هوی کردن ؟! نمک خدا خوردن و نمکدان او را شکستن ... این کلمات مرحوم مجلسی که عین واقع و حقیقت بود در همه آنها اثر کرد، سرخجلت بزیر انداختند و هیچ سخن نگفتند سکوت مطلق، پس از مدتی همه رفتند، صبح اول وقت لوطی باشی در خانه مرحوم مجلسی را کوبید مرحوم مجلسی در را باز کرد دید لوطی باشی است . گفت : دیشب ما را آتش زدی ما را آگاه کردی ما را توبه ده چون از کرده های خود پشیمانیم، مرحوم مجلسی هم لطف می کند آنها را به عمل توبه و تدارک از گذشته ها وا می دارد.


قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان / علی میرخلف زاده (اندیشه قم)

چهار توصیه مهم پیامبر به حضرت فاطمه (س)

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ب.ظ

حضرت فاطمه زهرا (س) فرمود: یک شب آماده خواب بودم که پدرم رسول خدا بر من وارد شد و فرمود:‌ای فاطمه جان! نخواب، مگر اینکه چهار عمل را به جا آوری! 


۱- قرآن را ختم کنی ۲- پیامبران را شفیع خود گردانی ۳- مؤمنین و مؤمنات را از خود راضی و خشنود سازی ۴- حج واجب و عمره را به جا آوری. 


حضرت این جملات را بیان فرمود و مشغول به خواندن نماز شد. صبر کردم تا نمازش پایان یافت، بی‌درنگ گفتم:‌ای رسول خدا (ص) مرا به چهار عمل بزرگ سفارش فرمودی که در این وقت محدود توان و فرصت انجام آن‌ها را ندارم؟ 


پدرم تبسم کرد و فرمود:‌ای فاطمه جان! هرگاه قبل از خواب سه مرتبه سوره اخلاص «قل هو الله احد» را بخوانی، گویا قرآن را ختم کرده‌ای، و هرگاه بر من و پیامبران پیشین من درود و سلام و صلوات فرستی همه ما شفیعان تو خواهیم بود، مانند ذکر این صلوات: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و علی جمیع الانبیاء و المرسلین» 


و هرگاه برای برادران و خواهران دینی و با ایمان خود طلب آمرزش و مغفرت نمایی، همگی آن‌ها را از خود راضی و خشنود ساخته‌ای، مانند ذکر این استغفار: «اللهم اغفر للمؤمنین و المؤمنات» و هرگاه بگویی: «سبحان الله و الحمدلله، ولا اله الا الله و الله اکبر» گویا حج تمتع و حج عمره گزارده‌ای.

صدقه از زبان شیطان؟!

جمعه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۳۳ ب.ظ


اگر چه شیطان با دادن صدقه مخالفت می کند و از کسانی که می خواهند از مال خود به نیازمندان ببخشند جلوگیری می نماید، اما وقتی که از ویژگی های صدقه دادن از او می پرسند، حقیقت و منافع صدقه را بیان می کند.


 در یک دیدار، حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم چند سؤ ال از او کردند، او همه را جواب داد. یکی از سؤ ال ها این بود که حضرت فرمود: ای ملعون ! صدقه دادن امت من نزد تو چگونه است و منافع صدقه چیست ؟


 شیطان در جواب حضرت عرض کرد:


 یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ! در صدقه دادن امت تو شش خصلت و منفعت است:


اول این که ، با صدقه و بخشش کردن ، نه تنها مال انسان کم نمی شود، بلکه هر روز بر دارایی صدقه دهنده افزوده می شود.


 دوم این که ، به واسطه صدقه دادن ، عمر طرف زیاد و مرگ های ناگهانی و حوادث ناگوار از او برطرف می گردد.


سوم ، با صدقه دادن توانگری پیدا می شود و فقر و ناداری از بین می رود. 


چهارم ، صدقه به صاحبان و صدقه دهندگان خود تندرستی می دهد، از دردها و رنج های گوناگون نجات می یابند.


 پنجم ، کفه اعمال صدقه دهندگان در روز قیامت سنگین می شود و به خوبی و بدون ترس از پل صراط می گذرند.


 ششم ، صدقه در روز قیامت دیواری می شود بین آتش جهنم و بخشش ‍ کنندگان ، به طوری که آتش جهنم نمی تواند به آنان اذیت رساند.


از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمود: هیچ چیزی نیست مگر آن که فرشته ای بر آن موکل است، جز صدقه؛ چه آن که آن در دست خدا واقع می شود (بحارالانوار، ج96، ص127)

 این غایت شرف یک عمل است.


با صدقه مال کم نخواهد شد، همانطور که از موسی بن جعفر (علیهما السّلام) از پدران بزرگوارش از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرموده اند:


هیچ گاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس صدقه بدهید و نترسید. (بحارالانوار، ج96، ص 131)


 در روایت است که صدقه کمر شیطان را می شکند. (بحارالانوار، ج96، ص114)

توضیحاتی درباره تکبیره الاحرام

چهارشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۵:۴۲ ب.ظ

مقدمه

الف) در نماز تکبیر های مختلفی وجود دارد .

ب) از میان تکبیر های نماز یک تکبیر واجب و بقیه مستحب می باشند .

ج) تکبیر واجب نماز را تکبیره الاحرام می گویند .


مطلب اول : توضیح تکبیره الاحرام

الف) تکبیره الاحرام اولین واجب از افعال واجب نماز است . (بعد از نیت )

ب) تکبیره الاحرام عبارت است از الله اکبر اول نماز که با آن نماز آغاز می شود .

ج) تکبیره الاحرام را به این نام نامیده اند چراکه با آن کارهایی که قبل از نماز جایز بود ، بر نماز گذار حرام می شود . مانند : خوردن و آشامیدن ، صحبت کردن

د) به تکبیره الاحرام ، تکبیره الافتحاحه و تکبیره الاستفتاح میگویند .

ه) تکبیره الاحرام از ارکان نماز بوده و ترک یا زیاده آن عمداً و سهواً مبطل نماز است .


مطلب دوم : واجبات تکبیره الاحرام

الف) الله اکبر را به عربی صحیح بگوید .

ب) هنگام گفتن الله اکبر بدن آرام باشد .

ج) تکبیره الاحرام را طوری بگوید که اگر مانعی وجود نداشته باشد خودش بفهمد یعنی خیلی آهسته نگوید .

د) هنگام تکبیره الاحرام قیام داشته باشد در صورتی که عذری نداشته باشد .

ه) بنابر احتیاط واجب تکبیره الاحرام را به چیزی که قبل از آن می خواند ( اقامه یا دعا ) وصل نکند .


مطلب سوم : احکام تکبیره الاحرام

الف) جایز است الله اکبر را به بعد آن وصل نمود ولی لازم است حرف راء همزه را ضمّه دهد ( اللهُ اکبرُ بسمِ الله ِ الرحمن ِ الرحیم )

ب) کسی که گفتن تکبیره الاحرام را بلد نیست باید یاد بگیرد .

ج) اخرس به حدّ امکان تکبیره الاحرام را به زبان آورد و اگر عاجز بود آن را به قلب خطور دهد و زبان را در وقت خطور دادن حرکت دهد .

د) اگر تکبیره الاحرام را به نحو صحیح نگوید ( مثلاً در وقت تکبیره الاحرام گفتن بدنش آرامش نداشته باشد ) لازم است عملی که نماز را باطل می کند انجام دهد و بعد تکبیره الاحرام گوید .


مطلب چهارم : شکّ در تکبیره الاحرام

الف) اگر شک در گفتن تکبیره الاحرام کند دو حالت دارد :

1.      چنانچه مشغول عمل بعدی شده باشد ( مثلاً قرائت یا استعاضه ) به شکّ خود امتناع نکند .

2.      اگر وارد هیچ چیز نشده باشد باید دوباره از اول بگوید .

ب) اگر بعد از گفتن تکبیره الاحرام شک کند که درست گفته یا نه به شک خود امتناع نکند .


مطلب پنجم : مستحبات تکبیره الاحرام

الف) مستحب است موقع تکبیره الاحرام ( و بقیه تکبیرات نماز ) دو دست را تا موازی گوش ها بیاورد .

ب) بر امام مستحب است تکبیره الاحرام را جهراً بگوید به گونه ای که کسانی که پشت او هستند بشنوند .

ج) مستحب است در وقت تکبیره الاحرام 6 تکبیر دیگر به غیر از تکبیه الاحرام بگوید .

د) مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید :

یا محسن قد اتاک المسئ ، و قد امرت المسئ ان یتجاوز عن المسئ ، انت المحسن و انا المسئ بحق محمدٍ و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منیّ


بخشی از درس فقه حجه الاسلام والمسلمین استاد منتظری 

التماس دعا


دربارة تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) روایات مختلفی وجود دارد است. و از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر(ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه، دو احتمال معتبر است: هفتاد و پنج روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یا  نود و پنج روز بعد از رحلت ایشان.


بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام(ص) در بیست و هشتم صفر، بنا به روایت هفتاد و پنج روز، در مورخه سیزدهم تا پانزدهم جمادی الأوّل، شهادت حضرت زهرا(س) است و این ایام را فاطمیة اوّل می‌ خوانند.


اما بنا به روایت نود و پنج روز، شهادت حضرت(س) در سوم تا پنجم جمادی الثانی است و این ایام را فاطمیة دوم می‌ خوانند.


بنابراین؛ ایام فاطمیه جمعا ۶ روز می باشد، ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از ۱۳ تا ۱۵ جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی می باشد.


و شاید علت اینکه سه روز در هر ماه بعنوان روز شهادت آن حضرت(س) معرفی شده است به این دلیل است که این احتمال وجود دارد که ماههای قمری از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا(س)، ۲۹ روز بوده باشند، حال آنکه د رصورت کامل بودن ماههای قبل، روز شهادت ۱۳جمادی الاول و یا سوم جمادی الثانی خواهد بود. چرا که طبق تقویم، حداکثر سه ماه قمری ۲۹ روزه و حداکثر ۴ ماه قمری ۳۰ روزه می توانند پشت سر هم قرار گیرند.


اما در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از دهم تا بیستم جمادی الاول که بنابر قول ۷۵ روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است دهه فاطمیه اول و به دهه اول جمادی الثانی از اول تا دهم جمادی الثانی، که طبق قول ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا(س) در آن واقع شده است، دهه فاطمیه دوم گفته می شود.

و باید توجه کرد که برگزاری عروسی در ایام فاطمیه اگر توام با معصیت و یا هتک حرمت به حضرت زهرا (سلام الله علیها)نباشد، اشکال ندارد. اما برای مومنان سزاوار است که حرمت این ایام را پاس بدارند و از انجام کارهای شادی آفرین بپرهیزند. (مستفاد از رساله دانشجویی،ج۱۶؛به نقل از: صراط النجاه آیه الله تبریزی،ج۵،س۵۲۱، و دفاترسایر مراجع)

شهادت حضرت معصومه (س) تسلیت باد ...

جمعه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ب.ظ

نسخه ای بی نظیر ؟؟!!

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۵۰ ب.ظ

یا حسن بن علی العسکری علیه السلام ...

پنجشنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۴۷ ب.ظ


میلاد یازدهمین حجت خداوند،


مظهر حسن و نیکی


امام حسن عسکری علیه السلام


بر رهروان صدیقش مبارک باد

...

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۲۰ ب.ظ


این بار شدم دچار وسواس ، بیا 
بدجور به عصر جمعه حساس ،بیا 
گفتی به عموی خود ارادت داری 
این بار قسم به دست عباس بیا...

رحمت فراگیر رحمت للعالمین؟؟!!

پنجشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۵ ب.ظ

جوانی از یهودیان مدینه بود که همواره بهنزد پیامبر می‌آمد؛ به طوری که با پیامبر مأنوس شده بود.
گاهی پیامبر او را برای انجام کارهای خود مأمور می‌کرد و گاهی هم نامه‌هایش را به او می‌داد تا بنویسد.
چند روزی بود که پیامبر او را ندیده بود. از اصحاب سراغش را گرفت. یکی از اصحاب گفت: دیروز او را در حالی دیدم که گویی آخرین روزهای زندگی‌اش را سپری می‌کند.
پیامبر با تنی چند از اصحاب به دیدار او شتافت.
جوان با چشمان بسته و بدنی نحیف در حالی که رمقی برایش باقی نمانده بود، در بستر بیماری آرمید بود. حالش به قدری بد بود که دیگر قدرت سخن گفتن نداشت. جواب هیچ کس حتی پدرش را هم نمی‌داد. همه گرداگرد بسترش حلقه زده و در انتظار کلام پیامبر بودند.
پیامبر آن جوان را با اسم(2) صدا زدند. در صدای پیامبر برکتی بود که هرگاه کسی را صدا می‌زند، پاسخ می‌شنید.
ناگاه جوان چشمانش را برروی پیامبر گشود و در میان تعجب افراد گفت: بله، یا رسول اللّه!
نگاه‌ها به سوی پیامبر برگشت و خیره ماند.
پیامبر از او دلجویی کرد و سپس خطاب به او گفت: شهادتین را بگو و اسلام اختیار کن.
جوان یهودی با شنیدن این سخنان ابتدا به پدرش که درکنار بسترش نشسته بود، نگاهی کرد. با مشاهده سکوت پدر پلکهایش را بر هم گذاشت و از حال رفت.
پیامبر پس از لحظاتی دوباره تقاضای خود را تکرار کرد.
بازنگاه پسر با نگاه پدر تلاقی نمود. چون رضایت را در چهره پدر ندید، دوباره دیده برهم نهاد.
برای سوّمین بار پیامبر از او خواست تا شهادتین را برزبان جاری کند و مسلمان شود.
پسر که اصرار را در کلام حبیب خدا می‌دید، باز نگاه ملتمسانه خود را برچهره پدر دوخت. پدر که این بار گویی انقلاب درونی فرزندش را یافته بود، در پاسخ نگاه سراسر طلب فرزندش گفت:
پسر اختیار با توست. اگر می‌خواهی بگو و اگر نمی‌خواهی نگو.
با شنیدن این سخن، برق شوق در دیدگان جوان جهید. بغض گلویش را گرفت و قطره‌های اشک برگونه نحیفش غلطید و بعد، شهادتین را برزبان جاری کرد.
نفس در سینه‌ها حبس شده بود و تنها نگاه اصحاب بود که با یک دیگر سخن می‌گفت.
لحظه‌‌ای از این خلوت شکوهمند و روحانی نگذشته بود که جوان جان به جان آفرین تسلیم کرد.
پیامبر فوری از پدرش خواست اتاق را ترک کند و آنها را تنها بگذارد. سپس رو به اصحاب کرد و گفت: او را غسل داده، کفن کنید و به مسجد بیاورید تا برجنازه‌اش نماز بگزارم.
صحنه عجیبی بود، همه شگفت زده شده بودند و از خود می‌پرسیدند:
ـ راستی چه رازی در پافشاری پیامبر براسلام آوردن این جوان یهودی نهفته بود؟
ـ با این که او آخرین لحظات عمرش را می‌گذراند، چرا پیامبر این قدر اصرار می‌ورزید تا وی مسلمان شود؟

بهتر است پاسخ را در کلام خود پیامبر جستجو کنیم.هنگامی که پیامبر خانه جوان یهودی را ترک می‌کرد، این زمزمه را برلب داشت: سپاس خداوندی را که امروز به دست من انسانی را از آتش دوزخ نجات داد.

راستی که او رحمة لِلعالمین است و نه تنها رحمت برای مسلمین.(3)

پی نوشتها:

1. وَما اَرْسَلْناکَ اِلاّ رَحْمَةً لِلعالَمِینْ، انبیاء (21)، آیه 107.

2. نام او در مصادر «عبدالقدوس» آمده.نگاه کنید به: فتح الباری شرح صحیح بخاری، تألیف این حجر عسقلانی، ج 10، ص 98، باب عیادة المشرک.

3. شرح این ماجرا با اختلاف کمی در متن، در این کتاب‌ها آمده:

امالی شیخ صدوق، چاپ مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ص 324، امالی طوسی، چاپ قسم الدراسات الاسلامیة ـ مؤسسة البعثة، ج 2، ص 438. بحار الانوار، چاپ دار الکتب الاسلامیة، ج 81، ص 234. دلائل النبوه، دار الکتب العلمیة، ج 6، ص272، البدایة والنهایة، ج 6، ص176.