طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

۳۱ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

"خدا میبیند"

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۶ ب.ظ

به آیت الله بهجت گفتند :


کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید ؛


فرمودند :


لازم نیست یک کتاب باشد ، یک کلمه کافیست که بدانی


" خدا میبیند "


اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۲ ب.ظ

اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ


الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ

وَافْتَرَضْتَ على عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ

فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عامٍ

وَ اغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ

فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ.

گناه

چهارشنبه, ۱۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۷ ق.ظ

همت، همت ، مجنون...

حاجی صدای منو میشنوید...

همت ، همت ، مجنون

مجنون جان بگوشم..

حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر...

محاصره تنگ تر شده...

اسیرامون خیلی زیاد شدن اخوی..

خواهرا و برادرا رو دارن قیچی می کنن

اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنن

خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره..

عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمیده ، بوی گناه میده...

همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان

فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه راهم باشیم...

حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حایل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه

ولی کو گوش شنوا....

حاجی برادرامون اوضاعشون خرابه..

همش میگیم برادر نگاهت برادر نگاهت...

حاجی این ترکش های گناه برادرا فقط قلبو میزنه

کمک می خوایم حاجی

به بچه های اونجا بگو کــــــــــــمــــــــــــــــــک برسونن.

داری صدارو حاجی...

همت همت مجنون...

نوبت خداست...

سه شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۶ ب.ظ

دیگه نوبتی هم که باشه ، نوبت خــــــــــداست

چون ماه ، ماه خداست ...
خدایـــــــــــا...
هرسال که از عمرم میگذرد ، احساس میکنم که نسبت به سالهای قبل ، بار گناهم بیشتر میشود و لاجرم نیازم به استغاثه و توبه نیز بیشتر میشود ...
خدایـــــــــــا...
ممنونم که تو دوباره راه نجاتی جلوی راهم میگذاری و با وارد کردن من در ماه رمضانت ، تمام گناهان من را پاک میکنی و فرصتی دوباره به من میدهی...
چگونه شکر این نعمتت را به جا آورم ...
ولی ترس من از این است که روزی ، عمرم به ماه رمضان نرسد و من ، رمضان ندیده از این دنیا بروم ...
در آن وقت تکلیف من رو سیاه چه خواهد بود...
::نصیحت نوشت::
ای کاش تمام طول سال ، رمضان بود که در آن وقت دیگر غصه ای برای مردنم نداشتم...

یکی از یارهای امام زمان(ع)

دوشنبه, ۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۴:۲۲ ب.ظ
با یک واسطه از یکی از محافظین مقام معظم رهبری نقل میکنم: روزی قرار بود 
بطور سرزده به دیدار آیةالله بهجت رحمت الله علیه برویم، برنامه اینطور است که هر جا میخواهیم سرزده برویم یک ماشین چند دقیقه جلوتر میرفت و اعلام میکرد جهت آمادگی و بعد از چند دقیقه ماشین دوم که حامل مقام معظم رهبری بود می آمد؛ وقتی ماشین اول به منزل آیةالله بهجت مراجعه کرد بعد از در زدن، آیة اللهبهجت درب را باز کرد و فرمود: من آماده ام! ما کهجا خورده بودیم و دیدیم که ایشان اعلام آمادگی کردند، به ماشین دوم اشاره کردیم که بیایدو منتظر نماند؛ بعد از دیدار که چند ساعتی طول کشید هنگام خداحافظی آیةالله بهجت تا انتهای خیابان جهت بدرقه حضرت آقا آمدند؛ موقعی که خواستم سوارشوم، آیةالله بهجت گوشه پیراهنم را گرفت و فرمود: از محافظین آقایی؟ گفتم: بله؛ فرمود: خیلی مواظب این آقا باشید، و ادامه داد «من بضرس قاطع میگویم که ایشان[مقام معظم رهبری] یکی از۳۱۳ یار امام زمان است». تعجیل در فرج امام زمان و سلامتی مقام معظم رهبری، آیةالله خامنه ای صلوات بفرست

روایتی درباره ماه رمضان...

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۵ ب.ظ
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم :

شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَز َّوَ جَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ یُضاعِفُ اللّه‏ُ فیهِ الحَسَناتِ وَ یَمحو فیهِ السَّیِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَکَةِ؛
 
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است که خداوند در آن حسنات را مى‏افزاید و گناهان را پاک مى‏کند و آن ماه برکت است.

بحار الانوار(ط-بیروت) ج93 ، ص340 - فضایل الاشهر الثلاثه ص

ماه رمضان

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ب.ظ

آمد رمضان و عید با ماست

قفل آمد و آن کلید با ماست


بربست دهان و دیده بگشاد

وان نور که دیده دید با ماست


آمد رمضان به خدمت دل

وان کش که دل آفرید با ماست


در روزه اگر پدید شد رنج

گنج دل ناپدید با ماست


کردیم ز روزه جان و دل پاک

هر چند تن پلید با ماست 


روزه به زبان حال گوید

کم شو که همه مرید با ماست


چون هست صلاح دین در این جمع 

                                منصور و ابایزید با ماست                       (مولانا)



یا حسین (ع)

پنجشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۵۹ ب.ظ

اگـرچـه جـســم من نیســت در حــرم امـن شـما،


امـا دل مـن اینـجا نیـســت.


دل مـن در حــرم شـماســت، بیـن زائــران، دارد اشـک میـریــزد.


اربـاب! نـگاهــش کنـید، دســتی رویــش


السلام علیک یا حسین بن علی

عقد آسمانی

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۹ ب.ظ


در سپاه، علاوه بر برادران، سه خواهر ایثارگر و شجاع نیز خدمت می کردند که به

 غیر از فعالیت در امور آموزش و پرورش و بخش جهاد سازندگی شهر بانه، قسمتی 

از وقت خود را صرف کمک به برادران سپاه می کردند و بازجویی و مراقبت از زندانیان 

زن را بر عهده داشتند. متأسفانه یک روز، دراثر حادثه ی دلخراشی یکی از این 

خواهران به شدت زخمی شد و پیکر نیمه جان او توسط «محمود خادمی»(فرمانده 

سپاه) به بیمارستان انتقال یافت. حدود یک سال از فعالیت این خواهر در شهر بانه 

می گذشت – اهل تهران بود و نسبت به خواهران دیگر کوشاتر. پس از چند ساعت

 محمود با چهره ای برافروخته و غمگین به سپاه بازگشت و باحالتی خاص خبر 

شهادت آن خواهر را علام کرد. البتهدر آن روز برای انجام مأموریتی به باختران رفته

 بودم اما از بچه هایی که در آن صحنه حضور داشتند شنیدم که محمود بعد از اعلام 

خبر اضافه کرده بود که: «بچه ها من هم دیگر عمری نخواهم داشت، شاید خواست 

خدا بود که عقد ما در دنیای دیگری بسته شود.» چندی پس از شهادت آن خواهر،

 محمود نیز در حادثه ی دلخراشی به شهادت رسید.


تلخیص: از کتاب فرمانده من ( از زبان هادی جمشیدیان، همرزم شهید خادمی)



شهید علی خلیلی

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ب.ظ