طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

۱۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

پیرهنت

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۵۵ ب.ظ

چقدر خاطره مانده به روی پیرهنت


فضای دشت شده پر ز بوی پیرهنت


چقدر جاذبه دارد حوالی گودال…


چقدر نیزه شده خیره سوی پیرهنت


نبوده نیزه و تیری در آن میانه مگر


چشیده بود شراب از سبوی پیرهنت


به سینه کسی انگار دست رد نزده


کریم، مثل خودت، خلق و خوی پیرهنت


به غیر مادرمان هیچ کس نفهمیده...


چرا یکی شده پس پشت و روی پیرهنت


دلم نمی شود آرام بی تو یک لحظه


اگر چه بوسه زدم مو به موی پیرهنت


رسیده وقت نماز و میان این همه زخم


جبیره ای شده حالا وضوی پیرهنت


همیشه پیرهن یوسفان شفابخش است


شفای زخم دلم گفتگوی پیرهنت

گذشتم

جمعه, ۲ خرداد ۱۳۹۳، ۰۱:۴۶ ب.ظ
به شوق دم زدن از نام تو ز نام گذشتم

به کوفه رفتم و از کوچه های شام گذشتم

برای ننگ ابد عمرِ ناتمام خریدند

و من به عشق تو از عمر ناتمام گذشتم

حیا فقط می فهمد که چشمها چه ندیدند

وَ من چگونه از این موج ازدحام گذشتم

سرم به زیر و تنم زخم سنگهای پیاپی

میان خیل تماشاچیان بام گذشتم

گذشتم از سرِ بازار و گر چه طعنه شنیدم

هزار مرتبه شکر خدا ز شام گذشتمرقیه

یااباعبدالله

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۴۵ ب.ظ

بنویسید ﺷﺪﻡ ﭘﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»


ﻧﻮﮐﺮﯼ ﭘﯿﺮ،ﺑﻪ ﺗﻌﺒﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»

 


ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ‌


ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻡ ﭘﺎﯼ ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»

 


ﻃﻔﻞ ﺟﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﯿﺮﯼ


ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺩﺭ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺵ ﺷﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»


 

ﺷﯿﺮ ﻣﻬﺮ ﭘﺴﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﺎﻣﻢ


ﺩﺭ ﺍﺯﻝ ﺭﯾﺨﺖ ﻋﻠﻤﮕﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»


 

ﺭﻭﺯ ﻭ ﺷﺐ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺑﺮﭘﺎﯾﯽ نامش ﻫﺴﺘﻢ


ﻓﮑﺮ ﻭ ﺫﮐﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﺩﺭﮔﯿﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»


 

ﺳﺮﻧﻮﺷﺘﻢ ﭼﻮ ﺣﺒﯿﺐ ﺑﻦ ﻣﻈﺎﻫﺮ ﺍﻧﮕﺎﺭ


ﮔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﺗﻘﺪﯾﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»

 


ﺑﻪ ﮔﻤﺎﻧﻢ ﮐﻪ ﺷﺒﯽ ﭘﺎﯼ ﻋﻠﻢ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻡ


ﭼﺸﻢ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮ «ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ»

یا ابا عبدالله

پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۳۵ ب.ظ

روز ازل که نقشه عالم درست شد


با اذن مادرت گِل آدم درست شد 


نامت نشست بر لب زهرا و گریه کرد


آهی کشید فاطمه و غم درست شد

 

آبی نبود، خاک نبود و فلک نبود 


با اشک چشم اوست که زمزم درست شد


تصویب شد برای تو باید که گریه کرد 


از آن به بعد ماه محرم درست شد


پیراهنی که دوخت برای تو مادرت


ته مانده‌اش برای تو پرچم درست شد 


دنیا هنوز کاملِ کامل نبود که 


با ساختِ حریم تو کم کم درست شد 


با نام روضه روی زمین هم بهشت شد 


جایی برای گریۀ ما هم درست شد 


مقتل نبود و جزوه نبود و خدای خواست 


تا که کتاب ابن مقرم درست شد


بی‌تو جهان نداشت بها و بها گرفت 


دنیایِ با حسین، منظم درست شد 


بعد از گذشت چند صباحی زداغ تو 


بازین چه شورش است و چه ماتم درست شد