طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

طلبه مهدوی

ارباب ما معلم عیسی بن مریم است ...

خدا رو شکر که هستی...

چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۳۷ ب.ظ


قهر بودیم ، در حال نماز خوندن بود ..

نمازش که تموم شد هنوز پشت به اون ورنشسته بودم

کتاب شعرش و برداشت و با یه لحنِ دلنشین شروع کرد به خوندن

ولی من باز باهاش قهر بودم …!!!

کتاب و گذاشت کنار ، بهم نگاه کرد و گفت :

“غزل تمام ، نمازش تمام ،دنیا مات ، سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد”

باز هم بهش نگاه نکردم …

اینبار پرسید : عاشقمی؟؟ سکوت کردم …

گفت: “عاشقم گر نیستی لطفی بکن نفرت بورز …

بی تفاوت بودنت هر لحظه آبم می کند”

دوباره با لبخند پرسید : عاشقمی مگه نه ؟؟؟

گفتم : نـــــــه

گفت : ” لبت نه گوید و پیداست می گوید دلت آری ..

که این سان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری ”

زدم زیرِ خنده … و رو بروش نشستم …

دیگه نتونستم بهش نگم وجودش چقدر آرامش بخشه …

بهش نگاه کردم و از ته دل گفتم :


خدا رو شکر که هستی …

  • ۹۳/۰۵/۲۲
  • رسول خلج

نظرات  (۱)

سلام خیلی ها دنبال یه قالب قشنگ هستند!
اما قالب بلاگ بیان کم گیرمیاد!!!
اما تومیتونی!!!
در این آدرس smiles.blog.ir/1393/05/22  خیلی راحت یه قالب منحصر به فرد برای خودت پیذا کنی!

یا حق
گروه بلاگی لبخندها...
پاسخ:
سلام
خیلی خیلی ممنون

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی